ايرج جنتي عطايي photo

ايرج جنتي عطايي


“پشت سر، پشت سر، پشت سر جهنمهروبرو، روبرو قتلگاه آدمهروح جنگل سياه با دست شاخه‌هاش دارهروحم رو از من مي‌گيــرهتا يه لحظه مي‌مونمجغدها تو گوش هم ميگنپلنگ زخمي مي‌ميـــرهراه رفتن ديگه نيستحجله پوسيدن من جنگل پيـرهپشت سر، پشت سر، پشت سر جهنمهروبرو، روبرو قتلگاه آدمهقلب ماه سر به زيربه دار شاخه‌ها اسيرغروبش رو من مي‌بينمترس رفتن تو تنموحشت موندن تو دلمخواب برگشتن مي‌بينمهر قدم به هر قدملحظه به لحظهسايه دشمن مي‌بينمپشت سر، پشت سر، پشت سر جهنمهروبرو، روبرو قتلگاه آدمهپشت سر، پشت سر، پشت سر جهنمهروبرو، روبرو قتلگاه آدمه”
ايرج جنتي عطايي
Read more