“بخشی از نقد کتاب یوز پلنگانی که با من دویده اند.برگرفته از سایت:www.atiban.comدر ده داستان کوتاهی که در این مجموعه هست ، ساختار چیره بر داستان ها و ذهنیت " بیژن نجدی " ساختار " تقابلهای دوگانه " ( Binary Oppositions ) است. نویسنده خود یک بار در تنها گفتوگویش با " فرنگیس حبیبی " از بخش فارسی رادیو فرانسه " یوزپلنگ " را استعارهای از نسل ، نهاد ، آرمان و کسانی میداند که همانند " نوع " یوزپلنگ ، در آستانهی انقراض و " مورد هجوم " هستند ؛ باورها ، هستیها و کسانی که به گذشتههای نزدیک یا دورتر ما تعلق دارند و شاید دیگربار در تاریخ تکرار نشوند . همین ذهنیت خاص و شرح تأسفبار تباهی ارزشها و به تعبیر نویسنده "جاهطلبیهای زیبا "ی یوزپلنگان است که همهی داستانهای کوتاه این مجموعه را به هم پیوند میدهد و میان دیروز و امروز ، طبیعت و انسان ، جهان برین و فرودین ، روستا و شهر ، آرمانخواهی و آرمان گریزی فاصله میافکند. " یوزپلنگانی که با من دویدهاند " به این تعبیر ، ادعانامهای برضد عصری است که در روند هیاهوی پیشرفت صنعتی و اجتماعی کاذب ما ، اصالت هایش را از کف میدهد و از درون تهی و خوارمایه میشود. هشت بار چاپ یوزپلنگانی که با من دویدهاند ( از سال 1373 تا 1386 ) از اقبال عمومی این مجموعه داستان خبر میدهد. تعلق جایزهی ادبی مجلهی گردون عباس معروفی در 1374 به این اثر ، مایهی توجه به آن و کسب آوازهی نویسنده شد. داوریها در مورد این داستانها یا داستان گونهها متفاوت بوده است . گویا " رضا قاسمی" دارندهی سایت " دوات " گفته است :« همان یک داستان کوتاه سپرده به زمین نجدی به تمام داستانهای کوتاه صادق هدایت میارزد.» (2) داوری در کار ادبیات داستانی ، مانند همهی دیگر عرصهها ، در این مُلک همیشه افراطی یا تفریطی است و به جای آن که منتقدان ادبی نظر دهند ، نویسندگان در کارِ هم داوری میکنند ؛ چنان که خانم دکتر سیمین دانشور هم به گفتهی " زراعتی " پس از ارزیابی شتاب زدهی رضا قاسمی در مورد داستانهای کوتاه هدایت ، برای تعیین تکلیف بهترین اثر هدایت ، یکی از آثار رضا قاسمی ( چاه بابل یا همنوایی شبانهی ارکستر چوبها ؟ ) را از بوف کور هدایت " برتر " دانستهاند. با این همه به پندار ما آنچه بیشتر باعث اقبال خوانندگان به مجموعهی مورد نقد گردیده ، شاعرانگی و برجستگی زبان داستانهاست ؛ وگرنه بعضی داستانها به اعتبار ساختار نوع ادبی داستان کوتاه و برخی به اعتبار ذهنیت اجتماعی واپسگرایانه ارزشی ندارند. در جمع بندی نهایی میتوان گفت در همهی داستانهای این مجموعه ، وجه شاعرانگی بر نوع ادبی داستان”