عباس معروفی photo

عباس معروفی


“هيچ دليلي وجود ندارد كه عاشقت نباشم؛ اين همه دوري؟ اين همه راه؟نمي فهمم...”
عباس معروفی
Read more
“می‌دانی؟ می‌دانی از وقتی دلبسته‌ات شده‌امهمه‌جا بوی پرتقال و بهشت می‌دهدهرچه می‌كنم چهار خط برای تو بنويسممی‌بينم واژه‌ها خاک بر سر شده‌اندهرچه می‌كنم چهار قدم بيايمتا به دست‌هایت برسم زانوهایم می‌خمدنه اينكه فكر كنی خسته‌امنه اينكه تاب راه رفتن نداشته باشمنه٬ تا آخرش همين استنگاهت به لرزه‌ام می‌اندازد”
عباس معروفی
Read more
“شب‌ها در پارک راه می‌روم و به عکس ماه در آب سلام می‌کنم. تاريکی از سوت می‌ترسد. سوت می‌زنم و خوشبختم.”
عباس معروفی
Read more