“باغ بلور: ساره از تاریکی حیاط میترسید. نگاهی به لایه، نگاهی به در، اما لحظه درنگ نبود. اکنون خطر درون اتاق، جدیتر از وهمی بود که همیشه در شبها برای ساره پشت در بسته در تاریکی کمین میکرد. بهایوان دوید و لگن را آورد:”