“چه حسي داري وقتي با سر شيرجه ميزني توي استخري به عمق يك وجب ؟( پيدا كردن ارتباط بر عهده خواننده است . )”
“براي آنكه به تو برسم خوب مي شوم بوي خوش ميدهم تا شايد به اميد بوي كردن خوشي ها پيش من آيي و من از درخشش اشك هاي گونه هايت درخشش زندگيمان را ببينم . ”
“دستهایم را بگیربگذار برای یک بار هم که شده آب از سر شاخه ها درختی خشکیده را سیراب کند. . . ( ادامه دارد”
“در شبي كه گذشت روي ديوار خانه مايك نفر نوشت به سياه ، آزاديمي دانم انگشت سياه آن دو پاي سريعكه شد گم در دهان تاريكيمي نويسد دوباره به قرمز ممنوعآري ، آري زنده مي ماند آزادي”
“لعنت به این ...!!مثه کنه چسبیده به ما و ول کن نیست.کاش فقط کنه بود.مثه کژدم و ابلیس هم هست.افتاده رو دلت و هی چنگ و نیش میزنه و،هی نقشه میکشه.ءحرف حساب هم تو سرش نمیره لعنتی!ءبابا! ول کن! بذار زندگیمونو بکنیم.ء”
“بعظی ها خوب بلدند دروغ بگند و برای اینکه اون کاری رو که خودشون دلشون می خواد انجام بدن،از ذهن و روح دیگران هزینه کنند و بعد خیلی راحت خودشون رو تبرئه کنند.خسته شدم دیگه،از همه ی آدمها، مخصوصا اونهایی که ادعا می کنند دوستم دارند.آره شما همتون خوب بلدید حرفتون رو به کرسی بنشونید.”
“شادی هامانبه هم نزدیک انداما میان غم هامانفاصله اندازه نمی شود”