“القصاب همه اللحم والخروف همه الروح.”
“همه ، همه جا ،همه وقت گرفتارند و همه فقط یک گرفتاری دارند.”
“ما به سوی مرگ می رویم. همه و همه، رقصان یا لنگان لنگان، خندان یا نالان، اهمیت چندانی ندارد، چون همه به آنجا می رویم!زن آینده”
“هيچ دليلي وجود ندارد كه عاشقت نباشم؛ اين همه دوري؟ اين همه راه؟نمي فهمم...”
“شب همه شب * شب همه شب شکسته خواب به چشممگوش بر زنگ کاروانستمبا صداهای نیم زنده زدور.همعنان گشته همزبان هستم.*جاده اما ز همه کس خالی استریخته بر سر آوار آواراین منم مانده به زندان شب تیره که بازشب همه شبگوش بر زنگ کاروانستم”
“به همه جا برو به همه چیز پاسخ بده هیچ چیز نمی تواند جسد تو را دوباره بکشد!”