“و بادبا کبوتران آخر اسفندآرام گرفته حالا و از هیچ سو نمی وزدبرفهای همه ی دنیا آب شده اندرختها خشک میشوند در سرتاسر آفتابو شاخه های نارنج از همیشه انبوه تر.در روزنامه ای چاپ شده ای با عینک و عصاو خنده ای که کم و بیش آشناروحت شاد ای عطر خاطره و یاد”

ناهید کبیری

ناهید کبیری - “و بادبا کبوتران آخر اسفندآرام گرفته حالا...” 1

Similar quotes

“اگر هم دنیا به سر آید، ای حافظ آسمانی آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم و همچون برادری هم در شادی و هم در غمت شرکت جویم؛ همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم؛ زیرا این افتخار زندگی من و مایه ی حیات من است.ای طبع سخنگوی من، اکنون که از حافظ ملکوتی الهام گرفته ای، به نیروی خود نغمه سرایی کن و آهنگی ناگفته پیش آر، زیرا امروز پیرتر و جوان تر از همیشه ای”

گوته
Read more

“از من رمیده ای و من ساده دل هنوزبی مهری و جفای تو باور نمی کنمدل را چنان به مهر تو بستم که بعد از ایندیگر هوای دلبر دیگر نمی کنمرفتی و با تو رفت مرا شادی و امیددیگر چگونه عشق تورا آرزو کنمدیگر چگونه مستی یک بوسه تورادراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنمیاد آر آن زن ، آن زن دیوانه را که خفتیک شب بروی سینه تو مست عشق و نازلرزید بر لبان عطش کرده اش هوسخندید در نگاه گریزنده اش نیازلب های تشنه اش به لبت داغ بوسه زدافسانه های شوق تو را گفت با نگاهپیچید همچو شاخه پیچک به پیکرتآن بازوان سوخته در باغ زرد ماههر قصه ایی که ز عشق خواندیبه گوش او در دل سپرد و هیچ ز خاطره نبرده استدردا دگر چه مانده از آن شب ، شب شگفتآن شاخه خشک گشته و آن باغ مرده استبا آنکه رفته ای و مرا برده ای ز یادمی خواهمت هنوز و به جان دوست دارمتای مرد ای فریب مجسم بیا که بازبر سینه پر آتش خود می فشارمت”

فروغ فرخزاد
Read more

“شبی که آوایِ نیِ تو شنیدمچو آهوی تشنه پیِ تو دویـدمدوان دوان تا لبِ چشمه رسیدمنشانه ای از نی و نغمه ندیدمتو ای پری کجایی؟که رخ نمی نماییاز آن بهشت پنهاندری نمی گشـاییمن همه جا، پی ِ تو گشته اماز مَه و مِهر، نشان گرفته امبوی تو را، زِ گُل شنیده امدامنِ گــــــل، از آن گرفته ام ...تو ای پری کجایی؟که رخ نمی نماییاز آن بهشت پنهاندری نمی گشـاییدلِ من، سرگشته ی توستنفســم؛ آغشته ی توستبه باغِ رویاها، چو گُلت بویمدر آب و آئینه، چو مَهت جویمدر این شبِ یلدا،ز پی ات پویمبه خواب و بیداری،سخنت گویممَـــــه و ستاره دردِ من می دانندکه همچو من پیِ تو سرگردانندشبــــی کنارِ چشمــه پیدا شـــــومیانِ اشــکِ من چو گل وا شوتو ای پری کجایی؟که رخ نمی نماییاز آن بهشت پنهاندری نمی گشـایی ...”

سايه
Read more

“ای شاهد قدسی! که کِشَد بند نقابت؟ ... و ای مرغ بهشتی! که دهد دانه و آبت؟خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز ... کآغوش که شد منزل آسایش و خوابت؟”

حافظ
Read more

“ای آمده از عالم روحانی تفتحیران شده در چهار و پنج و شش و هفتمی خور چو ندانی ز کجا آمده ایخوش باش ندانی به کجا خواهی رفت”

Omar Khayam
Read more