“آفتاب را دوست دارمبه خاطر پیراهن‌ات روی طناب رختباران رااگر که می‌باردبر چتر آبی توو چون تو نماز می‌خوانیمن خداپرست شده‌ام”

بیژن نَجدی

Explore This Quote Further

Quote by بیژن نَجدی: “آفتاب را دوست دارمبه خاطر پیراهن‌ات روی طناب رخت… - Image 1

Similar quotes

“گلایل را دوست دارمبه خاطر قلبشکه از پس برگ های لطیفش پیداستدل آدمی پیدا نیستو سر انگشتانت را سیاه می کند چون گردواگر بگشاییو ببینی”


“به زودیآنچه را که گفنتی داریمتمام خواهد شدو ما خواهیم ماندو تنهایی ما”


“مرا دفنِ سراشیبها کنید که تنهانمی از باران به من رسد اماسیلابه اش از سر گذر کندمثل عمری که داشتم”


“ستوان پرسید:چرا می دویدید؟مرتضی گفت:واسه این که صدای پاهام پشت سرم بود..خوشم می آمد.سالها بود که اونطوری جلوی خودم راه نرفته بودم.تازه مگر چند قدم دویدم.شاید از مثلا میز شما تا اون پنجره.این که اسمش دویدن نیس...هس؟”


“اگر که از کلمات می نوشیدیمچنانکه از چشمه ایو از کلمات می خوردیمچون نان گندمو با کلمات می زیستیم شاید هرگز نمی مردیم”


“کو دکان ماجهان تلخ نمی شودباشمشیرتلخ نمی شود با شلیک و فریادو مشتتلخی جهان گلوی گوزن نیست و دندان پلنگ ومرگ ماهی در حلق مرغان ما هی خوارمصیبت نیست تلخ عروسک هائی ست باشکم پر از تی-ان -تی که بر ویتنام ریخت بر کوچه باغ های فلسطین و مصیبت شادمانی کو دکان ما ست که دیده اند عروسکی بر خاک دویده اند با هلهله و لبخند”