“دوست می بايد داشت! با نگاهی كه در آن شوق برآرد فرياد، با سلامی كه در آن نور ببارد لبخند”

فریدون مشیری

Explore This Quote Further

Quote by فریدون مشیری: “دوست می بايد داشت! با نگاهی كه در آن شوق برآرد ف… - Image 1

Similar quotes

“من نمي دانم _ و همين درد مرا سخت مي آزارد_ كه چرا انسان اين دانا اين پيغمبر :در تكاپوهايش _چيزي از معجزه آن سو تر_ ره نبرده ست به اعجاز محبت چه دليلي دارد؟ * چه دليلي دارد كه هنوز مهرباني را نشناخته است؟ و نمي داند در يك لبخند !چه شگفتي هايي پنهان است * من بر آنم كه درين دنيا _خوب بودن _به خدا سهل ترين كارست و نمي دانم كه چرا انسان تا اين حد با خوبي .بيگانه است !و همين درد مرا سخت مي آزارد”


“غنچه با لبخند می گوید تماشایم کنید گل بتابد چهره همچون چلچراغ یک نظر در روی زیبایم کنید سرو ناز سرخوش و طناز می بالد به خویشگوشه چشمی به بالایم کنید باد نجوا می کند در گوش برگ سر در آغوش گلی دارم کنار چتر بید راه دوری نیست پیدایم کنید آب گوید زاری ام را بشنوید گوش بر آوای غمهایم کنید پشت پرده باغ اما در هراس باز پاییز است و در راهند آن دژخیم و داس سنگ ها هم حرفهایی می زنند گوش کن خاموش خا گویا ترند از در و دیوار می بارد سخن تا کجا دریابد آن را جان من در خموشی های من فریاد هاست آن که دریابد چه می گویم کجاست آشنایی با زبان بی زبانان چو ما دشوار نیست چشم و گوشی هست مردم را دریغ گوش ها هشیار نه چشم ها بیدار نیست ”


“پر كن پياله راكاين آب آتشين ديريست ره به حال خرابم نمي‌برداين جام‌ها كه در پي هم مي‌شونددرياي آتش است كه ‌ريزم به كام خويشگردآب مي‌ربايد و آبم نمي‌بردمن با سمند سركش و جادويي شرابتا بيكران عالم پندار رفته‌امتا دشت پر ستاره‌ي انديشه‌هاي گرمتا مرز ناشناخته‌ي مرگ و زندگيتا كوچه باغ خاطره‌هاي گريز پاتا شهر يادهاديگر شراب هم جز تا كنار بستر خوابم نمي‌بردهان اي عقاب عشق!از اوج قله‌هاي مه آلود دوردستپرواز كن به دشت غم‌انگيز عمر منآنجا ببر مرا كه شرابم نمي بردآن بي ستاره‌ام كه عقابم نمي برددر راه زندگي با اين همه تلاش و تمنا و تشنگي با اينكه ناله مي‌كشم از دل كه :آب ... آب ...ديگر فريب هم به سرابم نمي بردپر كن پياله را ”


“آن که با تو می زند صلای مهرجز به فکر غارت دل تو نیست.گر چراغ روشنی به راه توست.چشم گرگ جاودان گرسنه ای ست!”


“اگر در کهکشانی دوردلی یک لحظه در صد سالیاد من کندبی شکدل من در تمام لحظه های عمربه یادش می تپد پرشور”


“خروشِ موج با من می کند نجوا:"که هرکس دل به دریا زد، رهائی یافت!که هرکس دل به دریا زد، رهائی یافت!”