“زندگی شاید افروختن سیگاری باشد،در فاصله رخوتناک دو هم آغشی”

فروغ فرخ زاد

Explore This Quote Further

Quote by فروغ فرخ زاد: “زندگی شاید افروختن سیگاری باشد،در فاصله رخوتناک … - Image 1

Similar quotes

“كأنّ قلب الظلام ، يخفقفي تلك الحجرة ، الكئيبة الصغيرة . . .والليل يزحف ، كأفعى سوداء ،على الستائر الملونة الناعمة”


“ليس ثمة مصباح ، في تلك النهاية ،فكل شيء واضح عن بعد ،وتلك النقطة المضيئة . . . قد تكونعين ذئاب البراري !”


“آه ای زندگی منم که هنوزبا همه پوچی از تو لبریزمنه به فکرم که رشته پاره کنمنه بر آنم که از تو بگریزمهمه ذرات جسم خاکی مناز تو، ای شعر گرم، در سوزندآسمانهای صاف را مانندکه لبالب ز بادهء روزندبا هزاران جوانه می خواندبوتهء نسترن سرود تراهر نسیمی که می وزد در باغمی رساند به او درود ترامن ترا در تو جستجو کردمنه در آن خوابهای رویاییدر دو دست تو سخت کاویدمپر شدم، پر شدم، ز زیبائیپر شدم از ترانه های سیاهپر شدم از ترانه های سپیداز هزاران شراره های نیازاز هزاران جرقه های امیدحیف از آن روزها که من با خشمبه تو چون دشمنی نظر کردمپوچ پنداشتم فریب تراز تو ماندم، ترا هدر کردمغافل از آن که تو بجائی و منهمچو آبی روان که در گذرمگمشده در غبار شوم زوالره تاریک مرگ می سپرمآه، ای زندگی من آینه اماز تو چشمم پر از نگاه شودورنه گر مرگ بنگرد در منروی آئینه ام سیاه شودعاشقم، عاشق ستارهء صبحعاشق ابرهای سرگردانعاشق روزهای بارانیعاشق هر چه نام تست بر آنمی مکم با وجود تشنهء خویشخون سوزان لحظه های تراآنچنان از تو کام می گیرمتا بخشم آورم خدای ترا”


“حلقهدخترک خنده کنان گفت که چیستراز این حلقه ی زرراز این حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته ست به برراز این حلقه که در چهره ی او این همه تابش و رخشندگی استمرد حیران شد و گفت:(حلقه ی خوشبختی است ،حلقه ی زندگی است)همه گفتند :مبارک باشددخترک گفت دریغا که مراباز در معنی آن شک باشدسالها رفت و شبیزنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زردید در نقش فروزنده ی اوروز هایی که به امید وفای شوهربه هدر رفته ،هدرزن پریشان شد و نالید که وایوای،این حلقه که در چهره ی اوباز هم تابش و رخشندگی است حلقه ی بردگی و بندگی است”


“بين النافذه و الرؤية,توجد دوماً فاصله”


“دست هایم را در باغچه می کارمسبز خواهم شد،می دانم،می دانم،می دانمو پرستوها در گودی انگشتان جوهری امتخم خواهند گذاشت”