“ستاره را گفتم _ کجاست مقصد این کهکشان سر گشته؟ کجا به اب رسد تشنه با فریب سراب؟ ستاره گفت که خاموش ! لحظه را دریاب.”

فریدون مشیری

فریدون مشیری - “ستاره را گفتم _ کجاست مقصد این کهکشان سر...” 1

Similar quotes

“وقتی که بامدادن،مهر سپهر جلوه گری را آغاز می کندوقتی که مهر،پلک گرانبارخواب را،با ناز و با کرشمه زهم باز می کندآنگاه ستاره ی سحری،در سپیده دم خاموش می شودآری من آن ستاره ام که فراموش گشته امو بی طلوع گرم تو در زندگانیمخاموش گشته ام”

حمید مصدق
Read more

“اشک رازی ست لبخند رازی ست عشق راز‌ی ست اشک ِ آن شب لبخند ِ عشقم بود قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد ِ مشترکم مرا فریاد کن ... درخت با جنگل سخن می ‌گوید علف با صحرا ستاره با کهکشان و من با تو سخن می ‌گویم نامت را به من بگو دستت را به من بده حرفت را به من بگو قلبت را به من بده من ریشه ‌های ِ تو را دریافته ‌ام با لبانت برای ِ همه لب ‌ها سخن گفته ‌ام و دستهایت با دستان ِ من آشناست”

احمد شاملو
Read more

“ما را با او سرّی است که جز بر سر دار نمی توان گفت”

فرید الدین عطار
Read more

“به کجا چنین شتابان؟گون از نسیم پرسید- دل من گرفته زین جاهوس سفر نداریز غبار این بیابان؟- همه آرزویم اماچه کنم که بسته پایم.به کجا چنین شتابان؟- به هر آن کجا که باشدبه جز این سرا، سرایم- سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا راچو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتیبه شکوفه‌ها، به بارانبرسان سلام ما را”

محمدرضا شفیعی کدکنی
Read more

“جایم را با کسی پر خواهی کرداو هم تو را خواهد بوسیدو به تو خواهد گفت که زیباییاما به مرور از تک و تاخواهی افتادچون نه بوسه‌هایش مغناطیس بوسه‌های مراخواهد داشتنه شعر می‌داند چیستکه زیبایی مفردت را مضاعف کند در جمع”

سجاد گودرزی
Read more