“انسان متولد نمی شود که احساس هم دردی کند بلکه به دنیا میاید تا خود باشد بنابرین مخالف همدردی و نوع دوستی است پس منحصرا خودخواه است.”
“کسی که مخالف حکومت است چون آن را طبیعی نمی داند، مخالف ازدواج، پول و تمام تصنعات اجتماعی است چون طبیعی نیستند، با کدام منطق عجیب و غریب باید از نوع دوستی و از خود گذشتگی برای دیگران یا بشریت دفاع کند زمانی که دفاع از دیگران و از خودگذشتگی نیز خود طبیعی نیستند؟”
“بودن خسته می کند، احساس کردن دردآور است، اندیشیدن متلاشی می کند.”
“هر یک از ما بیشتر از یکی است ، بسیار است، ابهام و تکرار بیهوده ی خود است.”
“تمام زندگی نشانه شناسی مغشوشی است.”
“سر درد دارم و دنیا درد.”
“خداوندا، کفر نمی گویم، پریشانم. چه میخواهی تو از جانم. مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است. چه رنجی می کشد آنکس که انسان است واز احساس سرشار است ”