“من در جستجوی چیزی بودم که لیاقت مرا داشته باشد و برای این منظور بایستی با سماجت به قهقرا و پستی فرو روم(رذل)”

آندره ژید

آندره ژید - “من در جستجوی چیزی بودم که لیاقت مرا داشته...” 1

Similar quotes

“اسلام منطقی تر و جدی تر از آن است که به آنچه در زندگی بی ثمر است و بر روی اذهان بی اثر، در آخرت پاداش دهد و عملی که نه برای خلق خدمتی باشد و نه برای خود، اصلاحی، ثواب داشته باشد.”

دکتر علی شریعتی
Read more

“هیچ کس در این دنیا -چون در بطن موقعیت خاص انسانی دیگر قرار ندارد- نمی تواند احساس صحیح و درستی در مورد بدی یا خوبی مسئله ای داشته باشد ، حالا خواه این مسئله به خوشبختی یا بدبختی ، به عش یا به "افت هنری" ارتباط داشته باشد. واقعیت امر این است که هر مردی همواره به نوعی خارج از وضعیت و شرایط انسانی دیگر قرار دارد”

هاینریش بل
Read more

“چیزی در درونم مرا وامی دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم.من نیک دانسته ام که چه باید بکنم.آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:باید در مقابل دنیا بایستی،حتی اگر تنها بمانی.باید چشم در چشم دنیا بدوزی،حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد.ترس به دل راه نده.به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید:دوستان،همسر،و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده”

Mahatma Gandhi
Read more

“باید قبل از مردن ناخن هایم را در خاک فرو برم تا وقتی مرا به زور روی زمین می کشند به یادگار شیار هایی بر زمین حفر کرده باشم باید قبل از رفتن خودم را جا بگذارم ....اگر امروز چیزی از خودم باقی نگذارم چه کسی در آینده از وجود من در گذشته با خبر خواهد شد؟اگر جای پای مرا دیگران نبینند من دیگر نیستم.. اما من نمی خواهم نباشم نمی خواهم آمده باشم و رفته با شم و هیچ غلطی نکرده باشم آدمی که مشهور نیست وجود ندارد یعنی وجود دارد اما فقط برای خودش نه دیگران و کسی که فقط برای خودش وجود دارد تنهاست و من از تنهایی می ترسم....”

مصطفی مستور
Read more

“… مدرسه خواب‌های مرا قیچی کرده بود؛نماز مرا شکسته بودمدرسه عروسک مرا رنجانده بودروز ورود، یادم نخواهد رفت:مرا از میان بازی‌هایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. خودم را تنها دیدم و غریب …از آن پس و هربار دلهره بود که بجای من راهی مدرسه می‌شد…… در دبستان ما را برای نماز به مسجد می‌بردند.روزی در مسجد بسته بود.بقال سر گذر گفت: "نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیک‌تر باشید."مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سال‌ها مذهبی ماندم...بی آن که خدایی داشته باشم”

سهراب سپهری
Read more