“گرگشنگول را خورده استگرگمنگول را تکه تکه می کند...0 بلند شو پسرم !0این قصه برای نخوابیدن است”
“گرگ شنگول را خورده استگرگ منگول را تکه تکه می کند پسرم بیدار شواین قصه برای نخوابیدن است”
“سانسور همان چیزی را که نهی می کند به فریاد بلند اعلام می دارد. نظام جهان نیز متناقض است(سقوط)”
“دیگر به راستی می دانستم درد یعنی چه. درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوشی نبود. بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود. درد یعنی چیزی که دل آدم را در هم می شکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آنکه بتواند رازش را برای کسی تعریف کند.، دردی که انسان را بدون قدرت دست و سر باقی می گذارد و انسان حتی یارای آن را ندارد که سرش را روی بالشت حرکت دهد. ”
“اگر عقیده مخالف شما را عصبانی می کند، نشان آن است که نا خود آگاه می دانید دلیلمناسبی برای دفاع ازآنچه فکر می کنید، ندارید”
“هزاران سال است که همین حرفها را زده اند، همین جماع ها را کرده اند، همین گرفتاری های بچه گانه را داشته اند. آیا سرتاسر زندگی یک قصه مضحک، یک متل باورنکردنی و احمقانه نیست؟ آیا من فسانه و قصه خودم را نمی نویسم؟ قصه فقط یک راه فرار برای آرزوهای ناکام است.”