“کاش تمام می شد جهاندر کلمه ایو دوباره می شکفتدر کلامیکاشجهانبا شعرخاموش و روشن می شد”

بیژن جلالی

Explore This Quote Further

Quote by بیژن جلالی: “کاش تمام می شد جهاندر کلمه ایو دوباره می شکفتدر … - Image 1

Similar quotes

“اگر که از کلمات می نوشیدیمچنانکه از چشمه ایو از کلمات می خوردیمچون نان گندمو با کلمات می زیستیم شاید هرگز نمی مردیم”


“مرگ سفید استچون کاغذو خستگی و تنهایی مرا می نوشد”


“زندگیچون پر کاهی استو زمانچون بادکه آنرا از کف مامی برد و ما حیرانبه اطراف می نگریمو دلیلیبرای ناکامی خویشمی جوئیم”


“به زودیآنچه را که گفنتی داریمتمام خواهد شدو ما خواهیم ماندو تنهایی ما”


“او سرسپرده می خواست من دلسپرده بودم من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شرمده بودم یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجماز بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم ”


“ستوان پرسید:چرا می دویدید؟مرتضی گفت:واسه این که صدای پاهام پشت سرم بود..خوشم می آمد.سالها بود که اونطوری جلوی خودم راه نرفته بودم.تازه مگر چند قدم دویدم.شاید از مثلا میز شما تا اون پنجره.این که اسمش دویدن نیس...هس؟”