“من یک مهاجرماز رویایی به رویاییگاه از قطب جنوب سر در می‏آورمگاه از دریای کارائیب.گاه سفیدمگاه، سیاهبا زردها چای می‏خورمبا سرخ‏ها چپق می‏کشممن در همه جا زندگی می‏کنمسرزمین منبه پای غازهای وحشی چسبیده است”

رسول یونان

Explore This Quote Further

Quote by رسول یونان: “من یک مهاجرماز رویایی به رویاییگاه از قطب جنوب س… - Image 1

Similar quotes

“زندگی در اعماق امن است اما زیبا نیست ماهی هایی که در اعماق زندگی می‌کنند صید نمی‌شوند اما طلوع آفتاب را هم نمی‌بینند کشتی‌ها را نمی‌بینند حالا اسبی زیبا پا به دریامی‌گذارد او را نیز نخواهند دید بله، زندگی در اعماق غم‌انگیز است”


“آن ها در بک روز برفی از هم جدا شدند.یکی به سمت شمال رفتدیگری به سمت جنوببرف رد پای آن ها رو پوشاند طوری که انگار هرگز نبوده اند.”


“کاش کمی زودتر می آمدمبا یک بغل گل سرخ می آیمزخم های قلبم شکوفه کرده استاما افسوسکسی گل های مرا نخواهد دیدبهار آمدههمه جا پر از گل و شکوفه است”


“بدهکار هیچ کس نیستمجز همین ماهکه از پشت میله ها می گذردکه می توانستاز اینجا نگذرد وجایی دیگرمثلا در وسط دریایی خیال انگیزبچسبد به شیشه کابین یک تاجر پولداربدهکار هیچ کس نیستمجز همین ماهکه تو را به یادم می آورد.”


“تو ماه رابيش‌تر از همه دوست مي‌داشتيو حالاماه هر شبتو را به ياد من مي‌‌آورد.مي‌خواهم فراموشت كنماما اين ماهبا هيچ دستمالياز پنجره‌ها پاك نمي‌شود”


“مرد سر قرار نیامد.زن هم همین طور.هر کدام از آن ها می خواست به دیگری ثابت کند که می تواند سر قرار نیاید، اما این ظاهر قضیه بود. آن ها همدیگر را می پاییدند از پشت درختان پارک.”