“دل می‌کنم از چشمانتکه زیبا شده بودم و ندیدند”

وحید شریفیان

Explore This Quote Further

Quote by وحید شریفیان: “دل می‌کنم از چشمانتکه زیبا شده بودم و ندیدند” - Image 1

Similar quotes

“او سرسپرده می خواست من دلسپرده بودم من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شرمده بودم یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجماز بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم ”


“قزوینی خر گم كرده بود، گرد شهر می‌گشت و شكر می‌كرد. گفتند: شكر چرا می‌كنی؟ گفت: از بهر آن كه من بر خر ننشسته بودم وگرنه من نیز امروز چهار روز بودی كه گم شده بودمی”


“شب‌ها در پارک راه می‌روم و به عکس ماه در آب سلام می‌کنم. تاريکی از سوت می‌ترسد. سوت می‌زنم و خوشبختم.”


“من، خاموش شده ام زیرا گوش های جهان از شنیدن نوای ضعیفان و ناله هایشان روی گردان شده اند”


“تمام کسي که تمام من بود مرا از من گرفت مرا شکافت و دوباره از نو با تنفر بافتچيزي که بودم نيستم”


“اسم شلوغی کاغذهای انبار شده روی میزت رو گذاشتی "نظم بایگانی تاریخی". دائم می‌گی که کتابخونه‌ی بدون خاک مثل کتابخونه های اتاق انتظاره. همین چند وقت پیش با اطمینان ادعا می‌کردی که خرده‌های نون اشک‌های نون هستن که وقتی می‌بریمشون از شدت درد از چشم‌هاش سرازیر میشه. نتیجه اینکه تو دل مبل‌ها و تخت‌ها پر از غم و غصه است.”