“زندگی در اعماق امن است اما زیبا نیست ماهی هایی که در اعماق زندگی می‌کنند صید نمی‌شوند اما طلوع آفتاب را هم نمی‌بینند کشتی‌ها را نمی‌بینند حالا اسبی زیبا پا به دریامی‌گذارد او را نیز نخواهند دید بله، زندگی در اعماق غم‌انگیز است”

رسول یونان

رسول یونان - “زندگی در اعماق امن است اما زیبا نیست ماهی...” 1

Similar quotes

“زندگی رسم خوشایندی است زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد اندازه عشق زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود زندگی جذبه دستی است که می چیند زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است زندگی بعد درخت است به چشم حشرهزندگی تجربه شب پره در تاریکی است زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست خبر رفتن موشک به فضا لمس تنهایی ماه فکر بوییدن گل در کره ای دیگر زندگی شستن یک بشقاب است زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است زندگی مجذور اینه است زندگی گل به توان ابدیت زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست”

سهراب سپهری
Read more

“صدای پاشنه های کفشتان در پیاده رو مرا به فکر راه هایی که نپیموده ام، راه هایی که به سان ِ شاخه های درخت پر از رشته های فرعی اند، می اندازد. شما در من وسوسه های دوران نوجوانی ام را بیدار کرده اید. من زندگی را در برابرم همچون درختی تصور می کردم. در آن هنگام آن را درخت امکانات می نامیدم. تنها در لحظه های کوتاه زندگی را این چنین می بینیم. سپس زندگی همچون راهی نمایان می شود که یک بار برای همیشه تحمیل شده است. همچون تونلی که از آن نمی توان بیرون رفت. با این همه جلوه ی درخت در ذهن ما همچون حسرت گذشته محو ناشدنی باقی می ماند...”

Kundera Milan
Read more

“همسفر! در این راه طولانی که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد بگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماند خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه نگاه کردن را مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویاهامان یکی. هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست. و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است عزیز من! دو نفر که عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند. اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است. عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست . من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری. عزیز من! اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد . بگذار در عین وحدت مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم..بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید .بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم ،اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند. بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل . اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست . سخن از ذره ذره واقعیت‌ها و حقیقت‌های عینی و جاری زندگی است.. بیا بحث کنیم. بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم. بیا کلنجار برویم . اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم. بیا حتی اختلاف‌های اساسی و اصولی زندگی‌مان را، در بسیاری زمینه‌ها، تا آنجا که حس می‌کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می‌بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ کنیم. من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم. بی‌آن‌که قصد تحقیر هم را داشته باشیم .عزیز من! بیا متفاوت باشیم”

چهل نامه کوتاه به همسرم - نادر ابراهيمي
Read more

“اگر هر کسی در هر کجا فقط زندگی میکرد و میگذاشت دیگران هم زندگی کنند خدا در هر لحظه ای حاضر میبود در هر دانه خردل در قطعات ابری که لحظه ای هستند و لحظه ای دیگر میروند.خدا همانجا بود و اما مردم اعتقاد داشتند باید همچنان بگردند چون پذیرفتن اینکه زندگی فقط یک ایمان است بسیار ساده به نظر میرسید.”

پائولو کوئیلیو
Read more

“گنجی که در اعماق نامحدود شما حبس شده است ، در لحظه ای که خود نمی دانید ، کشف خواهد شد " .”

جبران خلیل جبران
Read more