“چه سعادتی است وقتی که برف می بارد دانستن اینکه تن پرنده ها گرم است”
“شهرت بیشتر برازنده مردگان است. لباس عاریه ای است که به تن زندگان مضحک می نماید”
“ این تقدیر است و وقتی فکر می کنیم تغییر کرده است یا تغییرش داده ایم نمی دانیم که همان تغییر هم تقدیر است ”
“خداوندا، کفر نمی گویم، پریشانم. چه میخواهی تو از جانم. مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است. چه رنجی می کشد آنکس که انسان است واز احساس سرشار است ”
“پر بودم وسیر بودم وسیرابلذتم تنها اینکه......آری کارم سخت است ودردم سختواز هر چه شیرینی وشادی وبازی است محروماما.........این بس که میفهممخوب است....احمق نیستم.”
“نگاهت رنج عظیمی است، وقتی بیادم میآورد که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفتهام”