“راستش را بخواهی ری‌رایک‌روز پشت همین پرچینچشمان یک آهو را بوسیدمبعد به من گفتند آهو نبود ”

سید علی صالحی

Explore This Quote Further

Quote by سید علی صالحی: “راستش را بخواهی ری‌رایک‌روز پشت همین پرچینچشمان … - Image 1

Similar quotes

“سادگی را من از نهان یک ستاره آموختمپیش از طلوع شکوفه بود شایدبا یاد یک بعداز ظهر قدیمیآنقدر ترانه خواندم تا تمام کبوتران جهان شاعر شدندسادگی را من ازخواب یک پرنده در سایه ی پرنده ای دیگر آموختم ”


“دستت را به من بدهنترسبا هم خواهیم پریدحضور و حیات و حوصله ی من از تودرد و بلا و بی کسی های تو از من”


“چرا به‌یاد نمی‌آورم؟همیشه‌ی بودن، با هم بودن نیستچرا به‌یاد نمی‌آورم؟از هرچه تو را به یاد من می‌آورد، نامی نیستباران می‌آمد، گفتی بیا به کوه برویم”


“اشتباه از ما بوداشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیمدستهامان خالیدلهامان پرگفتگوهامان مثلا یعنی ماکاش می دانستیمهیچ پروانه ای پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آوردحالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می میریماز خانه که می آئییک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغو تحملی طولانی بیاوراحتمال گریستن ما بسیار است”


“عجيب است، منِ شبکور، جهان را چه قشنگ می‌بينم!”


“من ، همین من ساده...باور کن برای یکبار برخاستن هزار هزار بار فرو افتاده ام”