“سکوت آبمی تواند خشکی باشد و فریادش عطش سکوت گندم می تواند گرسنه گی باشد و غریو پیروزمندانه ی قحط همچنان که سکوت آفتاب ظلمات است اما سکوت آدمی فقدان جهان و خداست غریو را تصویر کن! ”

شاملو

Explore This Quote Further

Quote by شاملو: “سکوت آبمی تواند خشکی باشد و فریادش عطش سکوت گندم… - Image 1

Similar quotes

“سكوت آب مي تواند خشكي باشد وفرياد عطش؛ سكوت گندم مي تواند گرسنگي باشد وغريو پيروزمندانه ی قحط؛ همچنان كه سكوت آفتاب ظلمات است اما سكوت آدمي فقدان جهان و خداست؛ غريو را تصويركن ! تمامي‌ِ الفاظ ِ جهان را در اختيار داشتيم و آن نگفتيم که به کار آيد چرا که تنها يک سخن يک سخن در ميانه نبود: ــ آزادی! ما نگفتيم تو تصويرش کن! ”


“وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست ، چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید چه احساسی دارد و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق کند ، تنهایی تو کامل می شود”


“به تو دست مي‌سايم و جهان را در مي‌يابم،به تو مي‌انديشمو زمان را لمس مي‌کنممعلق و بي‌انتهاعُريان.مي‌وزم، مي‌بارم، مي‌تابم.آسمان‌امستاره‌گان و زمين،و گندم ِ عطرآگيني که دانه مي‌بنددرقصاندر جان ِ سبز ِ خويش.از تو عبور مي‌کنمچنان که تُندری از شب. ــمي‌درخشمو فرومي‌ريزم.احمد شاملو”


“راهی نیستگرداگردم مغاک و سکوت مرگ تو چنین می خواستی و راه اراده ات را زدود....تو گم شده ای خطر را باور کن”


“به جست و جوی توبر درگاه ِ کوه میگریمدر آستانه دریا و علف....به جستجوی تودر معبر بادها می گریمدر چار راه فصولدر چار چوب شکسته پنجره ایکه آسمان ابر آلوده راقابی کهنه می گیردبه انتظار تصویر تواین دفتر خالیتاچندتا چندورق خواهد زد؟جریان باد را پذیرفتنو عشق راکه خواهر مرگ استو جاودانگیرازش رابا تو درمیان نهادپس به هیئت گنجی در آمدی:بایسته وآزانگیزگنجی از آن دستکه تملک خک را و دیاران رااز این ساندلپذیر کرده استنامت سپیده دمی است که بر پیشانی آفتاب می گذرد"متبرک باد نام تو"و ما همچناندوره می کنیمشب را و روز راهنوز را”


“دوستش میدارم ، چرا که می شناسمش به دوستی و یگانگیشهر همه بیگانگی و عداوت است”