“بهاری دیگر امده است اری اما برای زمستان هایی که گذشته نامی نیست”

شاملو

Explore This Quote Further

Quote by شاملو: “بهاری دیگر امده است اری اما برای زمستان هایی که … - Image 1

Similar quotes

“میخواستم نام تو را بدانم و تنها نامی را که میخواستم ندانستم”


“سکوت آبمی تواند خشکی باشد و فریادش عطش سکوت گندم می تواند گرسنه گی باشد و غریو پیروزمندانه ی قحط همچنان که سکوت آفتاب ظلمات است اما سکوت آدمی فقدان جهان و خداست غریو را تصویر کن! ”


“دوستش میدارم ، چرا که می شناسمش به دوستی و یگانگیشهر همه بیگانگی و عداوت است”


“روزى كه انسان دريابد گرفتار وحشت بى پايهئى است كه نخستين ثمرهاش اطاعت محض است روز مباركى است”


“اشک رازیستلبخند رازیستعشق رازیستاشک آن شب لبخند عشقم بودقصه نیستم که بگویینغمه نیستم که بخوانیصدا نیستم که بشنوییا چیزی چنان که ببینییا چیزی که چنان بدانی...من درد مشترکممرا فریاد کن.”


“همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گرددپروازی نهگریزگاهی گرددآی عشق آی عشقچهره ی آبیت پیدا نیستو خنکای مرهمی بر شعله ی زخمینه شور شعله بر سرمای درونآی عشق آی عشقچهره ی سرخت پیدا نیستغبار تیره تسکینی برحضور وهنو رنج رهایی برگریز حضورسیاهی بر آرامش آبی وسبزه برگچه بر ارغوانآی عشق آی عشقرنگ آشنایت پیدا نیست”