“خستگی خشن و بی اندازه ی بودن...”
“خستگی همه ی فرضیه ها...”
“راستی و یک رویی موهبتی است که به اندازه هوش و زیبایی نادر است، و بی انصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.”
“دستت را به من بدهنترسبا هم خواهیم پریدحضور و حیات و حوصله ی من از تودرد و بلا و بی کسی های تو از من”
“من ستاره ام در شبی بی ستارهبی ستاره ام در این...آسمان پر ستارهدر شبی سهمگین بی ترانهدر شبی تیره و بی نشانهاشک ها میهمان دیده ی منغصه ها مرهم سینه ی منخسته ام از سر دادن آهفرسوده گشتم از باقی راهآسمان پر ستاره است امابی ستاره مانده ام من در اینجا”
“گل نیلوفر مردابه ی این جهانیمو به نیلوفر بودن خود شادمانیم،سقفی دارد شادکامیکف ناکامی ناپدید است”