“-گفتي نهال از طوفان مي‌هراسد.-واينك بباليد، نورسته‌ترين نهالان!كه تهاجم بر باد رفت.-سياه‌ترين ماران مي‌رقصند.-و برهنه شويد، زيباترين پيكرها!كه گزيدن نوازش شد”

سهراب سپهري

Explore This Quote Further

Quote by سهراب سپهري: “-گفتي نهال از طوفان مي‌هراسد.-واينك بباليد، نورس… - Image 1

Similar quotes

“من در اين تاريكيفكر يك بره‌ي روشن هستمكه بيايد علف خستگي‌ام را بچرد.من در اين تاريكيامتداد تر بازوهايم رازير باراني مي‌بينمكه دعاهاي نخستين بشر را تر كرد.من در اين تاريكيدر گشودم به چمن‌هاي قديم،به طلايي‌هايي، كه به ديوار اساطير تماشا كرديم.من در اين تاريكيريشه‌ها را ديدمو براي بته‌ي نورس مرگ، آب را معني كردم.”


“تاريك بودبا عناصرِ فلزي اش ولغزندگيِ يخ كه بر من آوار شدماهي چروك كه روي سايه ام راه مي رفت ماهياني ست كه به گور ريخته امخاطره اي عتيق كه روي سقف آويزان است قرن هاست كه ادامه داردرويِ صورتكي كه حرف مي زنداداهايش شكل مي گيرند يخ ها كه مي ريزند، شاخه های مشبكم شكسته اندعروسك كاغذي ما بود كه بر باد داديم اش و نقش اش كهنه شد بر سقف”


“گر عشق نبودي و غم عشق نبودي چندين سخن نغز كه گفتي كه شنوديور باد نبودي كه سر زلف ربوديرخساره معشوق به عاشق كه نمودي”


“سهراب رحیمی، متولد چهارم دیماه سال ۱۳۴۱ چهارمحال بختیاری، ساکن مالمو؛سوئد است. سهراب رحیمی، شاعر ,نویسنده,منتقد و مترجم؛ عضو کانون نویسندگان سوئد و عضو کانون مترجمان ادبی سوئد است. او همچنین عضو هیئت مدیره ی مرکز نویسندگان سوئد است و عضو و کارشناس انجمن قلم سوئد. از سال ۱۳۶۵ به سوئد مهاجرت کرده‌است. رحیمی همکاری با نشریات ایران و سوئد را از سال ۱۳۶۸ با چاپ شعر، نقد، مقاله و ترجمه آغاز کرد. او از ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۷سردبیری گاهنامه‌ی شعری اثر را بر عهده داشت. از کتاب‌هایش می‌توان به مجموعه شعر "خانه خواب‌ها"، نشر آموزش ۱۳۷۵،مجموعه شعر "هسته‌های فاسد زمان"، نشر رویا ۱۳۷۶،مجموعه شعر "مرهم سپید" از کلاستروفوبی ۱۳۷۷ (با رباب محب و س.مازندرانی) نشر ولی،مجموعه شعر "نامه ای برای تو"، نشر آینهٔ جنوب۱۳۸۴و مجموعه شعر "رسم هندسی ی مالیخولیا" ١٣٩٠ اشاره کرد.سهراب رحیمی همچنین، مجموعه‌ی آثار آزیتا قهرمان را با همکاری کریستیان کارلسون به سوئدی ترجمه کرده و در سال ۱۳۸۸ توسط نشر اسموکادول به چاپ رسانده است.همچنین رمانی در باره ی خاطرات جنگ در سال١٣٩٠ در سوئد به زبان سوئدی منتشر کرد که مورد توجه مطبوعات سوئد قرار گرفت.سهراب رحیمی هم‌اکنون منتقد شعر نشریه‌ی کولتورن سوئد است.او به عنوان مسئول بخش سوئدی و مسئول بخش ترجمه؛ با سایت‌های ادبی تاسیان و پیاده‌رو همکاری می‌کند.اشعار رحیمی تا کنون به زبان‌های ترکی، عربی، انگلیسی، فارسی، اسپانیایی؛ فرانسوی، مقدونی؛دانمارکی؛ روسی؛اوکراینی ؛ چینی و آلمانی ترجمه شده‌است.سهراب رحیمی در سال ۱۳۸۹ داوری جایزه‌ی شعر خبرنگاران ایران را بر عهده داشت. سال ۱۳۹۰ به عنوان داور با جایزه‌ی شعر نیما و جایزه شعر لیراو همکاری داشت .و همچنین در سال ۱۳۹۱ داور جایزه ی شعر زنان ایران ( خورشید)بود.از جمله ی آثار او در یک سال گذشته می توان به منتخب اشعارتوماس ترانسترومر اشاره کرد که در سال جاری با همکاری آزیتا قهرمان ترجمه شد و با همیاری ی نشر آرست بچاپ رسید. همچنین انتشار مجموعه اشعارش به سوئدی در آذر امسال با نام سفرهای ناگزیر.”


“براي هر دقيقه اي كه چشمانمان را ببنديم ، به مدت شصت ثانيه از نور و روشنايي محروم خاهيم شد .”


“… مدرسه خواب‌های مرا قیچی کرده بود؛نماز مرا شکسته بودمدرسه عروسک مرا رنجانده بودروز ورود، یادم نخواهد رفت:مرا از میان بازی‌هایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. خودم را تنها دیدم و غریب …از آن پس و هربار دلهره بود که بجای من راهی مدرسه می‌شد…… در دبستان ما را برای نماز به مسجد می‌بردند.روزی در مسجد بسته بود.بقال سر گذر گفت: "نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیک‌تر باشید."مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سال‌ها مذهبی ماندم...بی آن که خدایی داشته باشم”