“دریغا که بار دگر شام شد / سراپای گیتی سیه فام شد همه خلق را گاه آرام شد / مگر من، که رنج و غمم شد فزون جهان را نباشد خوشی در مزاج / بجز مرگ نبود غمم را علاج ولیکن در آن گوشه در پای کاج / چکیده ست بر خاک سه قطره خون”
“اگر زندگانی سپری نمی شد چقدر تلخ و ترسناک بود.”
“ای مرگ تو نوشداروی ماتمزدگی و نا امیدی می باشی تو پرتو درخشانی اما تاریکت میپندارند ”
“هرکی هرچی میگه از خودشه, تنها حقیقتی که برای هرکسی وجود داره خود همون شخصه. همه مون بی اراده از خودمون صحبت میکنیم, حتی در موضوع های خارجی احساسات و مشاهدات خودمونُ به زبون کسون دیگه می گیم. مشکلترین کارها اینه که کسی بتونه حقیقتا همون طوری که هست بگه.”
“هرچه قضاوت آنها درباره من سخت بوده باشد نمیدانند که من پیشتر خودم را سختتر قضاوت کردهام”
“خاصیت هر نسلی اینست که آزمایش نسل گذشته را فراموش بکند”