“هر بار جایی موشک می‌خورد بابام می‌گفت خدایا شکرت! من از این حرف بابام احساس شرم می‌کردم ولی ته دلم هر بار خوشحال می‌شدم روی سر ما نیفتاد.”

محمد یعقوبی

محمد یعقوبی - “هر بار جایی موشک می‌خورد بابام می‌گفت...” 1

Similar quotes

“چشمای تو، هر كدومش چراغیهتوی بیابون دلم، یه باغیهدستای تو، یه رودخونه س موهای تو، یه دامنه سآدم هارو، تو برف و باد پناه می ده،نگاهاتو، تو باغچه ها من می كارمتنگ بهار،یه دسته گل بار می آرمهر كه از این كوچه ما گذر كنهیه دسته گل بهش می دمچشمای تو، هر كدومش چراغیهموهای تو، یه دامنه س...”

هوشنگ ابتهاج
Read more

“شرم دارم چون آن روز ما نبرد را باختیم.ما هنوز هم آدم‌های نبردباخته‌ای هستیم. پاسخ دندان‌شکنی به حرف‌های آن کاسب عصبانی که هرگز نمی‌تواند دورتر از نوک دماغش را جایی را ببیند، ندادیم.مخالف حرف او حرفی نزدیم. از پشت میز بلند نشدیم. هم‌چنان آرام هر لقمه را جویدیم و به این فکر دل خوش کردیم که آدم کودنی است. محکم روی همه زخم‌ها را پوشاندیم تا خود را یا آنچه را عزت نفس خود می‌دانستیم حفظ کنیم. بیچاره ما، آن‌قدر سست، آن‌قدر سست.....”

Anna Gavalda
Read more

“وقتی که در زدیم از روی سردر خانه خروس انگار پارس کرد. این دیگر اذان نبود اگر پارس هم نبود. یا شاید اذان همیشه باید این جور باشد، بجنباند. در هر حال ما از جایمان جستیم.”

ابراهیم گلستان
Read more

“سینه تنگ من و بار غم او هیهاتمرد این بار گران نیست دل مسکینم”

حافظ
Read more

“در آن هنگام که دستان نسیمی سردز روی سنگفرش هر خیابان می برد پوسیده برگی زرددر این اندیشه می مانم:اگر روزی بیفتم از دو چشمانتکدامین باد خواهد بردتن زرد فروپاشیده من را؟”

؟
Read more