“لعنت به این ...!!مثه کنه چسبیده به ما و ول کن نیست.کاش فقط کنه بود.مثه کژدم و ابلیس هم هست.افتاده رو دلت و هی چنگ و نیش میزنه و،هی نقشه میکشه.ءحرف حساب هم تو سرش نمیره لعنتی!ءبابا! ول کن! بذار زندگیمونو بکنیم.ء”
“ماها تو این زندکی تنگمون هی پاهامون به هم میپیچه و رو سر و کولِ هم زمین میخوریم . و خیال میکنیم تقصیر اون یکیه . غافل از اینکه این زندگیمونه که تنگه و ماها رو به جون همدیگه میندازه”
“بعظی ها خوب بلدند دروغ بگند و برای اینکه اون کاری رو که خودشون دلشون می خواد انجام بدن،از ذهن و روح دیگران هزینه کنند و بعد خیلی راحت خودشون رو تبرئه کنند.خسته شدم دیگه،از همه ی آدمها، مخصوصا اونهایی که ادعا می کنند دوستم دارند.آره شما همتون خوب بلدید حرفتون رو به کرسی بنشونید.”
“براي آنكه به تو برسم خوب مي شوم بوي خوش ميدهم تا شايد به اميد بوي كردن خوشي ها پيش من آيي و من از درخشش اشك هاي گونه هايت درخشش زندگيمان را ببينم . ”
“اگر هم دنیا به سر آید، ای حافظ آسمانی آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم و همچون برادری هم در شادی و هم در غمت شرکت جویم؛ همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم؛ زیرا این افتخار زندگی من و مایه ی حیات من است.ای طبع سخنگوی من، اکنون که از حافظ ملکوتی الهام گرفته ای، به نیروی خود نغمه سرایی کن و آهنگی ناگفته پیش آر، زیرا امروز پیرتر و جوان تر از همیشه ای”
“آخر من و تو که با هم جور نیستیم. تو جاویدی و من میمیرم. این چه فایده داره که تو تا ابد زنده بمونی و هی شاهد مرگ اونهایی که ساختی باشی؟ مگر تو اینهایی را که ساختی دوستشون نداری؟”
“بيست و پنج دقيقه مهلت براي اينکه دوستت بدارم بيست و پنج دقيقه مهلت براي اينکه دوستم بداريبيست و پنج دقيقه براي عشق زمان کوتاهي ست با اين همه من بيست و پنج دقيقه از عمرم را کنار مي گذارمتا به تو فکر کنمتو هم اگر فرصت داريبيست و پنج دقيقه فقط بيست و پنج دقيقه به من فکر کن....!بيا بيست و پنج دقيقه از عمرمان را براي همديگر پس انداز کنيم”