“در خودبه جست وجویی پیگیرهمت نهاده امدر خود به کاوشمدر خود... ستمگرانهمن چاه میکنممن نقب میزنممن حفر میکنم”
“يك چند به تقليد گزيدم خود رانا ديده همي نام شنيدم خود رابا خود بودم ازين نديدم خود رااز خود به در آمدم بديدم خود را”
“به هر کجا که پا می گذاری عشق را بگستران . اول از همه در خانه خویش ، عشق را به فرزندانت ، به همسرت و به همسایه ات نثار کن .اجازه نده کسی پیش تو بیاید و بهتر و شادتر ترکت نکند .مظهر مهر خداوندی باش مهر در چهره خود ، مهر در چشمان خود ، مهر در تبسم خود ، مهر در برخورد گرم.ا”
“پولاد پاره هاییم آهنرباست عشقت اصل همه طلب تو در خود طلب ندیدم .... اصل همه طلب تو .... در خود طلب ندیدم در خود طلب ندیدم ...”
“خوشا به حال آنکس که در خود یک چشمه ی خوشبختی دارد ...”
“من در آیینه به خود مینگرممن در آیینه به خود مینگرم با وسواسهمچو گنگی که به یک گنگ دگر مینگرد. از نسیم نفس زرد غروب در پس پنجرهی خاطر من پردهی سربی شک میلرزدروی لبهای دو چشمم خاموش سایهی زمزمهای میماسد:هیچکس این همه با این تصویرنیست بیگانه که من...”