“من نمی گویم فردا روز دیگری استفقط میگویم" تو روز دیگری هستی".تو فردایی!همانی که باید به خاطرش زنده بمانم”
In this quote by the renowned poet and writer Khalil Gibran, he explores the concept of living in the present moment and appreciating the beauty of each day. Gibran emphasizes the importance of cherishing the present day, rather than constantly worrying about the future. This quote serves as a reminder to focus on the here and now, as that is where true fulfillment and joy can be found.
In this quote by Jibran Khalil Jibran, he emphasizes the importance of living in the present moment and not obsessing over the uncertainties of the future. This message holds true in today's fast-paced world, reminding us to focus on the present and cherish the relationships and experiences that define our lives. Jibran's words serve as a timeless reminder to appreciate the people and moments that are part of our day-to-day existence.
In the famous quote by Khalil Gibran, he beautifully captures the essence of living in the present moment and cherishing the connections we have with others.
"“من نمی گویم فردا روز دیگری استفقط میگویم تو روز دیگری هستی".تو فردایی!همانی که باید به خاطرش زنده بمانم” - جبران خلیل جبران"
In this quote by Khalil Gibran, he reminds us that time is fleeting and tomorrow is never guaranteed. This reflection prompts us to consider the following questions:
“شما هنگام سختی دعا می کنید و در هنگام فقر زبان به نیایش می گشایید.کاش در روزگار نعمت و شادی نیز دعا می کردید.زیرا حقیقت دعا جز این نیست که شما هستی خویش را در اثیر آسمانی و اکسیر زندگی گسترش می دهید.وقتی دعا می کنید شما به معراج می روید پس بگذارید زیارت نامرئی شما از این معبد به خاطر چیزی جز وجد و شادی و همراز شدن با جان جهان نباشد.همین که به حریم این معبد پنهان وارد شوید شما را کافی است.من نمی توانم شما را دعایی بیاموزم و کلماتی تعلیم کنم که بدان خدا را نیایش کنید.خداوند به کلمات شما گوش نخواهد کرد مگر آن کلمات را خود بر زبان شما جاری کند.ای پروردگار ما- ما نمی توانیم چیزی از تو بخواهیم-زیرا تو نیاز های ما را نیک می دانی پیش از آنکه نیاز ها در ما زاده شود.نیاز حقیقی ما تویی و اگر تو خود را بیشتر به ما دهی همهء آرزوهای ما را برآورده کرده ای.ا”
“صدفی به صدف دیگری گفت: « درد عظیمی در درونم دارم. سنگین و گرد است و آزارم میدهد»صدف دیگر با غرور گفت:«آسمان و دریا را شکر که من دردی ندارم. من چه از درون و چه از بیرون سالم سالم ام»درهمان لحظه خرچنگی که از کنارشان می گذشت گفت وگوی آن دو صدف را شنید وبه صدفی که از درون وبیرون سالم بود گفت: «بله سالم و سرحالی اما حاصل درد رفیق ات مرواریدی بسیار زیباست.»ا”
“عقل و عشق را گرامی بدارید، زیرا میان دو مهمان نباید فرق گذاشت. و اگر از یکی بیش از دیگری مهماننوازی کنید، دوستی و اعتماد هر دو را از دست میدهید... در عقل بیارامید و در خواهشها به حرکت درآیید!”
“گنجی که در اعماق نامحدود شما حبس شده است ، در لحظه ای که خود نمی دانید ، کشف خواهد شد " .”
“بدی همان نیکی است که از گرسنگی به درد آمده است.”
“نفرزندانتان از آنِ شما نیستند! آنها پسران و دخترانی هستندکه از خودشیفتگی زندگی، جان گرفتهاند. آنها به وسیله شما، و نه از شما شکل میگیرند، گرچه درکنار شما آسودهاند اما در تملک شما نیستند. شما مجازید که عشق خود را به ایشان هدیه کنید، نه افکارتان را، که آنها خود فکورند.”