“حمید بهحیاط آمد و بهخنده گفت:«هر که بامش بیش، برفش بیشتر.»مشهدی گفت: «اولا که هر رویش کم، کارش بیشتر. ثانیاً هر که بیبامتر، برفش بیشتر. این گداهه رو دیدی سر کوچه میخوابه و بام هم نداره؟ هر چی برفه سر اون خراب میشه. همه دارند میآرند توی کوچه.»”
“فقط دشمن ها هستند که همیشه حرف هم را بی هیچ کم و کاستی می فهمند. اغلب هم لبخندی چاشنی گفت و گویشان است . دوستی همیشه با سوء تفاهم همراه است . عشق که خیلی بیشتر.”
“در سالهایی که جوان تر و به ناچار آسیب پذیرتر بودم پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزه مزه میکنم.وی گفت:"هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری یادت باشه که تو این دنیا همه ی مردم مزایای تو رو نداشتن.”
“دانیال گفت : فرض دوم زنی در کار نیست . تلویزیون برنامه کودک پخش می کرد . " اگه زنی در کار نباشه ، عشقی هم در کار نیست . شکسپیر و حافظ و رومئو وژولیت و شیرین و فرهاد ول معطل اند . اگه روزی زن ها بخواند از این جا برند ، تقریبا همه ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند . اما اگه قرار باشه مردا برند چی ؟ "اگه قرار باشه مردها از این دنیا گورشون رو گم کنند و برند بهت قول میدم که هر چی جنگ و کشتار و کثافت کاری های دیگه است رو با خودشون میبرند . دنیا عینهو گوشت خرگوش می مونه . نصف حلال نصف حرام . زن نصفه ی حلال دنیاست . هر چی کثافت کاری و گند کاری هست توی مردهاست . هرکی قبول نداره ورداره آمار رو بخونه . تاریخ رو بخونه . تلویزیون تماشا کنه .”
“این روزها که می گذردشادمزیرایک سطر در میانآزادمو می توانمهر طور و هر کجا که دلم خواستجولان دهم_ در میان این دو خط”
“هر یک از ما بیشتر از یکی است ، بسیار است، ابهام و تکرار بیهوده ی خود است.”