“نيكي در ميان بشر ساختگي و اجباري است،بدي اما فطري وتا هنگام در گورنهادن ،باقي .دست زمانه ،مرمان را چون مهرگان شطرنج مي گرداند،تا سر انجام روزي ،سوار و پياده را در هم شكند. پس مگو :اين دانشمندي ست بزرگ يا :آن ديگري سروري والامقام! بهترين مردمان ،همچون گوسفندي است كه چوپاني او را هدايت ميكند.”

جبران خليل جبران

جبران خليل جبران - “نيكي در ميان بشر ساختگي و اجباري...” 1

Similar quotes

“ما مثل بچّه اي هستيم که پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور مي کنند . بچّه جلب ويترين مغازه ها مي شود و دست پدر را رها مي کند و در بازار گم مي شود و وقتي متوجّه مي شود که ديگر پدر را نمي بيند ، گمان مي کند پدرش گم شده است ، در حالي که در واقع خودش گم شده است . انبياء و اولياء پدران خلقند و دست خلايق را مي گيرند تا آنها را به سلامت از بازار دنيا عبور دهند . غالب خلايق جلب متاعهاي دنيا شده اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنيا گم شده اند . امام زمــــان ( ع ) گم و غائب نشده است ، ما گم و محجـــوب گشته ايم .”

حاج ميرزا اسماعيل دولابي
Read more

“آن كه مي گويد دوستت مي دارم،خنياگر غمگيني ست،كه آوازش را از دست داده است. اي كاش عشق را،زبان سخن بود.هزار كاكلي شاد در چشمان توست؛هزار قناري خاموش ،در گلوي من.عشق را، اي كاشزبان سخن بود.آن كه مي گويد دوستت مي دارم،دل اندهگين شبي ست،كه مهتابش را مي جويد.اي كاش عشق را،زبان سخن بود.هزار آفتاب خندان در خرام توست؛هزار ستاره ي گريان،در تمناي من.عشق را،اي كاش، زبان سخن بود”

شاملو
Read more

“ما مثل بچّه‌اي هستيم که پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور مي کنند. بچّه جلب ويترين مغازه‌ها مي‌شود و دست پدر را رها مي‌کند و در بازار گم مي شود و وقتي متوجّه مي‌شود که ديگر پدر را نمي‌بيند. گمان مي‌کند پدرش گم شده است؛ در حالي که در واقع خودش گم شده است انبیإ و اوليإ پدران خلقند و دست خلايق را مي‌گيرند تا آن‌ها را به سلامت از بازار دنيا عبور دهند. غالبِ خلايق جلب متاع‌هاي دنيا شده‌اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنيا گم شده‌اند. امام زمــــان(ع) گـم و غایب نشده است؛ ما گـم و محجـــوب گشته‌ايم”

محمّد اسماعيل دولابي
Read more

“«بعضي وقتها احساس ميكنم كه هيچ چيز معني ندارد. در سياره اي كه ميليونها سال است با شتاب به سوي فراموشي ميرود، ما در ميان غم زاده شده ايم، بزرگ ميشويم، تلاش و تقلا ميكنيم، بيمار ميشويم، رنج ميبريم، سبب رنج ديگران ميشويم، گريه و مويه ميكنيم، ميميريم، ديگران هم ميميرند و موجودات ديگري به دنيا ميايند تا اين كمدي بي معني را از سر بگيرند. »”

ارنستو ساباتو
Read more

“در زندگي زخمهايي هست كه مثل خوره در انزوا روح را اهسته مي خورد و مي تراشد. اين دردها را نمي شود به كسي اظهار كرد چون عموما عادت دارند كه اين دردهاي باورنكردني را جزو اتفاقات و پيش امدهاي نادر و عجيب بشمارند و اگر كسي بگويد يا بنويسد مردم بر سبيل عقايد جاري و عقايد خودشان سعي مي كنند ان را با لبخند شكاك و تمسخراميز تلقي كنند.زيرا بشر هنوز چاره و دوائي برايش پبدا نكرده و تنها داروي فراموشي توسط شراب و خواب مصنوعي به وسيله ي افيون و مواد مخدره است ولي افسوس كه تاثير اين گونه داروها موقت است و پس از مدتي به جاي تسكين بر شدت درد مي افزايند... ”

صادق هدايت
Read more