“فریاد نمی زنمنزدیک تر می آیمتا صدایم را بشنوی”

عمران صلاحی

Explore This Quote Further

Quote by عمران صلاحی: “فریاد نمی زنمنزدیک تر می آیمتا صدایم را بشنوی” - Image 1

Similar quotes

“چرا تو این همه خوبی؟ بیا کمی بد باش!‏نمی توانی، می دانم، نمی توانی، امابیا کمی بد باش !‏تویی که سبزه و گل را به آب عادت دادیتویی که با لب خود، این غمین تنها رابه می بشارت دادیتو را که می بینمخیال می کنم انسان، همیشه این سان استچرا همیشه بهاری؟ کمی زمستان باشمرا به سردی این روزگار عادت دهچرا تو این همه خوبی؟ بیا کمی بد باش”


“درخت را به نام برگبهار را به نام گلستاره را به نام نورکوه را به نام سنگدل شکفتۀ مرا به نام عشقعشق را به نام دردمرا به نام کوچکم صدا بزن”


“بس که پیدا بودیهیچکس با خبر از نام و نشان تو نبودچشمه ای صاف ، نهان در دل کوهغنچه ای سرخ ، نهان در دل مههیچکس دردر پی روح جوان تو نبودنگران همه بودی ، اماهیچکسنگران تو نبود”


“خاطره اش را می بُردفرهاد سنگ نمی سُفت!مجنون آشفته نمی خُفت!حافظ شعر نمی گفت!”


“لا يعنيك تساقط النجومأيها الليل الطويلكهذا الشارع المقابل لنافذتيلا يعنيكأن نتيه في زحمة الظلام !”


“لا تنظري إلى البحرزرقته عاتمةلا تنظري إلى السماءتقشرت حتى السوادانظري إلى الأرضحيث الذاكرة مجرد صلصاللخطواتك التائهة .”