“من زندگي را دوست دارم ولياز زندگي دوباره مي ترسم!دين را دوست دارمولي از کشيش ها مي ترسم!قانون را دوست دارمولي از پاسبانها مي ترسم!عشق را دوست دارمولي از زنها مي ترسم!کودکان را دوست دارمولي ز آئينه مي ترسم!سلام رادوست دارم ولي از زبانم مي ترسم! من مي ترسمپس هستماينچنين مي گذرد روز و روزگارمن!من روز را دوست دارم ولي از روزگار مي ترسم”