“اری اریزندگی زیباستزندگی اتشگهیدیرنده پابرجاستگر بیفروزیشرقص شعله اشدر هر کرانپیداستورنه خاموشست وخاموشی گناه ماست”
“زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاستگر بیفروزیشرقص شعله اش از هر کران پیداستورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست”
“آری آری زندگی زیباست. زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست. گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست. ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست.”
“بهاری دیگر امده است اری اما برای زمستان هایی که گذشته نامی نیست”
“دیریست شعله های فرو میمرند ، اما درد باقی مانده است .”
“اگر به زلفِ درازِ تو دست ما نرسدگناهِ بختِ پریشان و دستِ کوتَهِ ماست”